سیارک32



بهش گفتم اسکشوالم !

بهش گفته بودم میرم حالام وقت رفتنه حبیب میگفت چرا همه رفته بودناشونو میزارن پاییز چرا پاییز کسی برنمیگرده الان من میگم دارم  میرم چون زمانش رسیده 

نمیدونم به کی یه بار گفتم رفتن دست ادم نیست صور داره وقتی دمیده شد مثل دریا مثل حرم امام میطلبتت باهاس کوله بارتو جمع نکرده بزنی بیرون مثل بهمن سال سوم دبیرستان  مثل دهم بهمن سه سال پیش که زنگ سوم مدرسه نخورده معلم نیومده اهنگ رفتن در شمایل  نسرین گریان پایین پله های مدرسه نواخته شد

حالام وقته رفتنه نمیدونم چیکار میکنه اما باید برم که کاری نکنه


زمینم به کنار زمانم رو بهم ریخت تمام این مدت!اشوبم انداخت به خودم شک کردم به کل خودم به تمام تصمیماتی از اول زندگیم گرفتم 

مجبور شدم بشینم و از سر بچینم خودمو برنامه هامو ایندمو باورامو اخلاقامو دیگه برونگرا نیستم دیگه زیاد حرف نمیزنم دیگه نمیخوام برق رو ادامه بدم دیگه نمیدونم با رفقیام چجوری برخورد کنم دیگه نمیدونم کار درست چیه دارم از اول میچینم این پازلو برای شروع نباید هیچ ردی ازش تو فکرم باشه معادلاتمو بهم میریزه من ادمیم که برای ثانیه به ثانیه ام برنامه میریزم حتی پونصد تک تومن خرجامو با شرح کامل دلیل و تاریخ روز مینویسم من کسیم که همیشه میدونه باید چیکار کنه و اون 

و اون بزرگترین علامت سواله 

یه مجهول یه  xبزرگ همیشه با معادلات پیچیده مشکل داشتم اصلا رفتم ریاضی که سوالارو حل کنم که دیگه هیچ مجهولی نمونه 

و اون دقیقا یک (ندونستنه)! اینکه سردرنیارم چیکار باید بکنم اینکه خطکش براش نداشته باشم اینکه   این همه درسردردارم برای خودم و وسط این بلبشو ها بیخیالم نمیشه رو نمیفهمم اینکه چیو از من دوست داره نمیتونم اعتماد کنم داره با یک تصور از من زندگی میکنه نمیتونم باور کنم کسی پام بمونه  خسته نشه از خسته شدن ادما میترسم 

واسه همین گفتم اسکشوالم دروغ نگفتم فقط نگفتم شک دارم  گفتم یقین دارم لازم داشتم که بگم دوست داشتم باشم اگه بودم جواب خیلی سوالا معلوم میشد 


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پژوهشکده مجازی طراحی صنعتی ایران دانشگاه آزاد واحد الکترونیک مدیریت مالی matalebejazab دانلود پاورپوینت حقوق تجارت دانلود سرا negarehpz عاشقانه های تلخ و شیرین زندگی من تراکم اندیشه‌ها ilovenafasjoon